کتاب را شاید ۴ سال پیش از موزه عبرت هدیه گرفتم. شناختی از نویسنده نداشتم. طرح جلد جذابی هم نداشت. همان موقع مدیر موزه توضیح داد که شرح مبارزات خانم محتاج است در زندانهای رژیم طاغوت و البته با نیم نگاهی به ظاهر به شدت مذهبی همراهانم، اضافه کرد، این خانم مذهبی نبوده و الخ.
مدتی است عزم کرده ام کتابهای نخوانده را از کتابخانه بیرون بکشم و بخوانم. دو حالت دارد، یا همان صفحات اول کنار میگذارمشان و میگذارم صندوق عقب ماشین تا سربه نیست شان کنم یا اینقدر جذاب هستند که تا انتها کیفورشان شوم.
ساعت ۴ آن روز را ناامیدانه شروع کردم. ولی خیلی زود جذبم کرد. علیرغم تلخی کم و بیش اثر و تاثیر ناخودآگاه آن در روحیه ام، آنهم در این روزهای شلوغ و کرونایی، آهسته و پیوسته سرنوشت خانم محتاج را از زندان کمیته مشترک تا زندان اوین و قصر پیگیری کردم. ماجرای هم سلولی ایشان با زنانی از انواع اقسام طیفهای فکری و سیاسی و توصیف ایشان از نوع نگاه و طرز تفکرشان، حتی در مواجهه با دختر آیت الله طالقانی، در نوع خود بدیع و منصفانه بود.
نوع مواجهه و نحوه بازجویی ساواک در زندان کمیته، با بانوان و انواع شکنجههای روانی که علی الظاهر بر شکنجههای جسمی، میچربیده، در این اثر، کاملا برای مخاطب ملموس است. قلم چنان خوب توصیف میکند، گویی شما هم همراه نویسنده راهی بازجویی شده و هربار سرخوش از نخوردن شلاق از دست آرش یا حسینی، شاد و خوشحال به پتوهای سیاه و سربازی سلول، پناه میآورید.
کتاب ٣٩٠ صفحه است. انتشارات قصیده سرا، چاپ ششمش را در سال ٩۵ به قیمت ٢۵ تومان عرضه کرده.
ساعت ۴ آن روز، از جمله کتابهایی است که توصیه میکنم بخوانیدش...
بازدید : 1
جمعه 25 بهمن 1403 زمان : 23:46
